رهایی در سفر به قلم بنیامین مارکو

133

 

رهایی در سفر به قلم بنیامین مارکو

بنیامین مارکو – بنیامین رضایی

 

در سفر باید رها شد. باید از آن شخصیتی که در محل کار و زندگی است، جدا شد. استرس‌ها، ناآرامی‌های عصبی و به ویژه افسردگی در دنیای امروز، گریبان‌گیر همه شده است؛ دنیای مدرنی که در مسیر پیشرفت‌های صنعتی‌اش، انسان و هویت انسانی او را کم رنگ می‌کند و خستگی‌های روحی و جسمی را از هر طرف به او تحمیل می‌کند.

لازم است، برای این قبیل مسائل چاره‌ای اندیشید. بهترین و مؤثرترین راه، رهایی در سفر است. شاید بتوان گفت که سفر، درمانی برای بسیاری از دردهای انسان است!

انتظار برای رفتن به سفری که برای آن در حال تدارک هستید، شمارا شاد می‌کند. دوری از روزمرگی‌ها، وظایف و زندگی پر فشار، یکی دیگر از عوامل ایجاد شادی است. شما این امکان را دارید که کمی استراحت نمایید و فشارهای روحی را از خودتان دور کنید.

سفر از بین‌برنده خستگی شما است. حتی اگر سفری کاری باشد و شما مجبور باشید که ساعت‌هایی را در جلسات کاری شرکت کنید، درعوض با مکانی جدید آشنا می‌شوید. ارتباط با محیطی جدید ممکن است اضطراب و استرس به همراه داشته باشد، اما استرس سفر، یک استرس مثبت است و مثل اضطراب شما از کار زیاد یا زندگی روزمره نیست.

مسافرت از هر نوعی که باشد، باعث می‌شود که هرچند برای مدتی کوتاه، از زندگی عادی خود دور شوید و همین مسئله به‌تنهایی، انرژی زیادی به شما می‌دهد. این‌که بخواهید برنامه روزانه خود راکمی تغییر دهید، می‌تواند به‌عنوان نوعی درمان برای شما محسوب شود و این کار از کسالت، خسته شدن فکر و جسم شما جلوگیری می‌کند. سفر؛ مواجه شدن با تجارب بدیع، جدید و تازه است.

به نظر من؛ سفر خودش یک انتخاب است. یا به عبارتی دیگر، یک سبک از زندگی است. سبکی از زندگی که من انتخابش کردم. کار می‌کنم اما نه برای تامین آینده‌ام، در حال زندگی می‌کنم. از لحظه و کشف ناشناخته‌هایم، لذت می‌برم. شاید همه چیز همیشه بر وفق مراد نباشد! خیلی وقت‌ها هم سخت میگذرد. چون همه چیز برایت جدید و متفاوت است. باید خودت را با شرایط غیر‌منتظره وفق بدهی. به جایی می‌روی که از آسایش، راحتی و خوشگذرانی خبری نیست، گاهی دوستان و همسفر‌های هم فرکانس را پیدا می‌کنی و با آنها هم‌مسیر می‌شوی ولی در کل می‌دانی، همه رفتنی‌اند و باید دل بکنی…

باید از عادت‌هایت دل بکنی، تغییر کلا سخت است. اما باید هرچه زودتر خود را با شرایط هرچند بد، تطبیق دهی، باید طناب محکم وابستگی‌ات را از چیزها و کسانی که به تو حس آرامش می‌دهند، باز کنی و از زندگی همیشگیت فاصله بگیری…

غذاهای مورد علاقه‌ات، وسایلی که با آنها احساس رفاه و آسایش میکنی! مردم هم‌زبانی که آنها را می‌فهمی و تو را می‌فهمند، خانواده و دوستانت، تخت راحتت، تمیزی محل زندگیت و… از همه این‌ها دل می‌کنی و رهای رها، خودت را می‌سپاری به دست سرنوشت…

این خودش یک چالش بزرگ است! مواجه شدن با آدم‌های متفاوت، جدید و گاهی عجیب. تنهایی، استرس گم کردن پول، مدارک و گم‌شدن در جاده‌ها، جا ماندن از قطار و هواپیما، کثیفی مکان‌هایی که باید مدتی را آنجا بگذرانی، نا‌آشنا و ناخوشایند بودن غذاهایی که مجبوری در مدت طولانی به آنها عادت کنی، بعضی مواقع دلتنگی، بعضی مواقع خستگی راه یا حمل کوله‌ای که برای مدت طولانی کل وسایلت را در آن گذاشتی و همه زندگیت در مدت سفر همین‌ها است که روی کولت حمل می‌کنی و خیلی چیزهای دیگر که تا سفر نکنی، درکشان نمی‌کنی…در کنار همه سختی‌ها اما، این یک بار زمان عمر را آن طور که می‌خواهی و باید، داری سپری می‌کنی.

لحظاتی که در آن هستیم هیچ‌وقت تکرار نمی‌شوند، ما مسئول و تعیین کننده مسیر و راه زندگی‌مان هستیم و نمی‌توانیم بهانه بیاوریم که این چیز و آن کس باعث شدند زندگی دلخواهی نداسته باشیم!

 

اینستاگرام ماهنامه

اینستاگرام بنیامین رضایی

 

 

بنیامین مارکو

بنیامین مارکو

بنیامین مارکو

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.