گردشگری خلاق

175

گردشگری خلاق

گفت و گوی اختصاصی با سهند عقدایی؛ رئیس کمیته گردشگری خلاق کمیسیون گردشگری

گردآورندگان: محمد اسماعیل ارجمندی، همایون ارجمندی، شراره موحدی

 

گردشگری خلاق، پدیده‌ای است که در سال‌های اولیه قرن بیستم پا به منصه ظهور گذاشت. در این نوع گردشگری که به نسل سوم گردشگری جهانی اشاره دارد؛ گردشگر، از یک بیننده و شنونده منفعل، به یک فرد فاعل تبدیل شده که به مقصد می‌رود و سعی می‌کند در آنجا، شیوه‌های زندگی مردم مقصد را تجربه کند. گردشگر دیگر فقط به دنبال دیدن نیست. به دنبال تجربه کردن است.

با توجه به این نکته که صنعت گردشگری جهانی، به سمت گردشگری نسل سوم، گرایش داشته و سلیقه نسل امروز، ایجاب می‌کند فراتر از یک تفرح و بازدید فرهنگی، تاریخی به سفر بیاندیشد؛ تمامی کشورها برنامه‌های خود را در راستای اعتلای این نوع گردشگری تبیین کرده‌اند. در مصاحبه حاضر، طی گفتگو با جناب مهندس عقدایی، به بستری که این گونه نوین از گردشگری به آن متکی است، خواهیم پرداخت و بررسی خواهیم کرد که برای شکوفایی نسل سوم گردشگری در کشور، چه زیرساخت‌هایی مورد نیاز است.

برای شروع توضیحی کوتاه در مورد گردشگری خلاق بدهید:

گردشگری خلاق ترجمه واژه“Creative tourism”  است. گردشگری خلاق، از منظر صاحب‌نظران و متخصصان عرصه گردشگری، به نسل سوم گردشگری اشاره دارد. نسل اول گرشگری؛ گردشگری انبوه یا فراغت است. اساسا گردشگری در قالب صنعت، چند سال پس از جنگ جهانی دوم، از دهه پنجاه آغاز شد. پیش از آن گردشگری را چندان در قالب صنعت نمی‌توان دید. این نسل با نگاه “فوردیسم” در اقتصاد بوجود آمد. فورد را در ایالات متحده امریکا با  “جنرال موتور” (کارخانه‌ای است که فورد از بنیانگذارانش است.) می‌شناسید. تولید انبوه کالایی را فورد، تئوریزه کرد و جزو اولین کسانی است که این طرح را ارائه داد. تئوری فورد به این نکته اشاره دارد که در تولید انبوه، هزینه‌ها بسیار پایین می‌آید و سودمندی بالا می‌رود پس می‌شود قیمت را تا حد زیادی پایین آورد؛ در حدی که بخش‌ وسیعی از مردم جامعه، بتوانند مشتری آن کالا باشند. همین نگاه فوردیسم در نسل اول گردشگری، که گردشگری انبوه و گردشگری فراغت بود، نیز ایجاد شد. با ایجاد استراحت‌گاه‌ها، ایجاد تاسیسات گردشگری و بردن گردشگران عمدتا درکنار ساحل‌ها در فصل‌های مشخص. این اولین نوع گردشگری است که در دهه پنجاه میلادی بوجود آمد. از اواسط دهه هفتاد میلادی، نوع دوم گردشگری بوجود آمد که گردشگری فرهنگی نام دارد. این نوع گردشگری، بسیار متفاوت از نسل اول بود و تمرکزش بر جاذبه‌های فرهنگی و عمدتا معماری جهان بود. مقاصدی مثل مصر(قاهره-اهرام ثلاثه)، فرانسه(پاریس)، ایتالیا(رم) و در همان مقاطع زمانی ایران (شیراز-پرسپولیس) بسیار مورد توجه قرار گرفتند. البته همچنان خاصیت انبوه خود را داشت. نه البته در آن حد و اندازه که گروه‌های ده هزار نفری را شامل شود. اما همچنان به صورت سفر همراه راهنما و گروهی بود که به دنبال مقاصد فرهنگی و جاذبه‌های فرهنگی بودند.

اما گردشگری خلاق، پدیده‌ای است که در سال‌های اولیه قرن بیستم پا به منصه ظهور گذاشت. اولین بار آقای “گرگ ریچارد” که او را “پدر گردشگری خلاق” می‌دانند، مطرح شد. در سفری که گرگ ریچارد به همراه همسر و دخترش به جنوب شرق آسیا داشتند، دخترش در تور کلاس آشپزی نام نویسی کرد. در این زمان بود که برای آقای ریچارد که فعال حوزه‌گردشگری بود، سئوال  پیش آمد، “کلاس آشپزی برای توریست ها!” ، این گزینه در چه دسته ای می‌گنجد؟ او این ایده و مفهوم را گسترش داد و تعریفی متفاوت از گردشگری را تحت عنوان «گردشگری خلاق» مطرح کرد.

تعریف کاملی که از گردشگری خلاق داریم (البته این آخرین ورژن از گردشگری خلاق است. خود گردشگری خلاق چهار ورژن دارد.) این است؛ در گردشگری خلاق، گردشگر، از یک بیننده و شنونده منفعل، به یک فرد فاعل تبدیل می‌شود که به مقصد می‌رود و سعی می‌کند در آنجا، شیوه‌های زندگی مردم مقصد را تجربه کند.

ما در گردشگری فرهنگی، به قصری می‌رفتیم و راهنما توضیح می‌داد و مردم چند عکس می‌گرفتند و می‌رفتند. اما در گردشگری خلاق؛ گردشگر در مقصد، زندگی آن مردم از جمله، کشاورزی، آشپزی، رقص و… را همراه سایر فعالیت‌هایی که مردم مقصد دارند تجربه می‌کند. گردشگر فقط دیگر به دنبال دیدن نیست. به دنبال تجربه کردن است.

لازمه گردشگری خلاق چیست و چه زیر ساخت‌هایی نیاز دارد؟

زیرساخت گردشگری خلاق آن چیزی است که در جوامع وجود دارد و زیرساخت جدید نیاز ندارد. در گردشگری انبوه؛ باید هتل بسازید و یا حتی در گردشگری نسل دوم هم نیاز به ساخت هتل، خطوط هوایی و بروز‌رسانی حمل و نقل درون شهری است. اما در گردشگری خلاق این زنجیره تامین همان چیزی است که وجود دارد. در گردشگری خلاق،  گردشگر می‌رود که در همان خانه‌هایی که وجود دارد، استراحت کند. چیزی که اندکی در بوم‌گردی ایران آن‌را تجربه کردیم. البته تا حدودی این ناقص اجرایی شده است. چون اصل گردشگری خلاق و بوم‌گردی، این است که گردشگر در همان منازل روستایی و خانه‌هایی که در منطقه وجود دارد، اسکان پیدا می‌کند. همان غذایی را می‌خورد که قوت همان مردم محلی است. به فرض می‌خواهد کلاس آشپزی برود، به همان کلاسی می‌رود که مردم مقصد می‌روند. (شاید کمی این مکان تجهیز و آماده سازی شود.) پس در این نوع گردشگری، زیر ساخت جدیدی نیاز نیست. با همان زیرساختی که مردم مقصد دارند، کفایت می‌کند. در واقع بیشتر بحث گردشگری خلاق بحث زیرساخت فکری، منابع انسانی و آموزشی است. اینکه مفهوم را درک کند و از زندگی خودش فاصله بگیرد و از این زاویه نگاه کند کاری که در جغرافیای زیستی‌اش، قرن‌ها و دهه‌ها انجام می‌شده و خودش  در طول زندگی‌اش انجام می‌داده و برایش عادی است، ممکن است برای یک توریست عادی نباشد و حالا با توریستی که قصد دارد این شیوه زندگی را تجربه کند باید چه برخوردی داشته باشد. مثلا ماهیگیری در جنوب ایران، خلیج فارس، قدمت چند سده‌ای دارد. ماهیگیری روی لنج به شیوه‌ی سنتی برای کسانی که به عنوان توریست به جنوب سفر می‌کنند، بسیار نادر، جدید و جذاب است. اما اینکه این شیوه ماهیگیری آموزش داده شود و آن صیاد، کاری که به صورت روتین و دائمی انجام می‌داده را بتواند آموزش بدهد، این زیر ساخت اصلی است.

در مورد اشتغال‌زایی و ارز آوری این نوع از گردشگری بسیار کارآمد‌تر است. چرا که انواع دیگر گردشگری نیازمند هتل‌های درجه یک، با ظرفیت و گنجایش بالا و … هستند، که برای احداث آنها نیاز به صرف هزینه و خواب سرمایه است. اما با توجه به اینکه در گردشگری خلاق، اقامت و استقرار گردشگر در همان مکان‌های موجود مقصد، صورت می‌گیرد و کمترین میزان زیرساخت‌سازی کفایت می‌کند. چیزی تحت عنوان خواب سرمایه و هزینه احداث نخواهیم داشت و در عین حال چون با بخش بومی مناطق سفر درگیر است، اشتغال‌زایی بالایی دارد.

در ایران باید برای گردشگری خلاق چه کنیم؟

باید اول چهارچوب فکری مسئولین و فعالان این حوزه را از گردشگری انبوه به گردشگری خلاق تغییر بدهیم. اول باید فکر تغییر کند. مثلا هر وزیری بر سر کار می‌آید، موضوع اولین صحبتش برنامه‌هایی در مورد ارتقا زیرساخت‌ها است، مثل ساخت هتل، احداث تاسیسات گردشگری بین‌راهی و … نگاه، همچنان نگاه مبتنی بر گردشگری انبوه است. باید این چهارچوب فکری شکسته شود. باید به این امر توجه کرد که همین چیزهایی که حالا در اختیار داریم، کافی است ساماندهی شود. این سخت است. مخصوصا برای مدیرانی که در حوزه گردشگری سال‌های سال، تفکرشان روی گردشگری انبوه بوده است. همین فعالان گردشگری و تورگردانان وقتی به نمایشگاه‌های خارجی می‌روند، تمام بسته‌هایی که عرضه می‌کنند مبتنی بر گردشگری فرهنگی و انبوه است. اصلا به این فکر نمی‌کنند، اگر بخواهیم کمی متفاوت‌تر عمل کنیم و تجربه را به گردشگر منتقل کنیم، باید چه بسته‌هایی تدارک ببینیم. این تغییر چهارچوب فکری اولین نیاز است و بعد از این تغییر فکر، منابع است که باید در بخش آموزش و تربیت نیروی انسانی تزریق شود. دولت باید در این زمینه فعالیت کند. بخش مشاوره باید خیلی قوی شود. مجریان گردشگری خلاق مردم محلی منطقه هستند. مثلا وقتی یک کارگاه ساخت و ساز می‌خواهد در منطقه‌ای تبدیل به جاذبه گردشگری منطقه شود، نیازی نیست هزینه کنیم کارگاه بسازیم. کارگاه وجود دارد. ما باید فقط برای آموزش مردم آن منطقه هزینه کنیم.

ما در ایران چند شهر خلاق داریم که از طریق یونسکو ثبت شده‌اند. مثل شهر رشت که به عنوان شهر خلاق غذا ثبت شده است. برای این مورد باید بودجه‌هایی در نظر گرفته شود که هنرمندان و آشپزهایی که هستند، فعالیت کنند. کلاس‌هایی برگزار شود در کنار این کلاس‌ها رستوران هایی باشد. در کشورهای دیگر تجربه‌های بسیاری وجود دارد. مخصوصا در ده سال اخیر که گردشگری خلاق به عنوان یک بحث جدی مطرح شده است.

بازاریابی گردشگری خلاق نیز، با گردشگری انبوه متفاوت است. در گردشگری انبوه تبلیغات  سمت ساخت تیزر تبلیغاتی می‌رود. در گردشگری انبوه، تبلیغات به سمت نمایش امکانات و کیفیت محل اقامت، مثلا امکانات ویژه هتل ها و… جاذبه های گردشی و مکان‌های تفریحی گرایش دارد. اما درگردشگری خلاق  این تبلیغات در قالب تورهای رایگان است. در بسیاری از شهرهای اروپایی تورهای پیاده‌روی هستند که در 365 روز سال، همه روزه اجرا می‌شوند. دولت بخشی از هزینه‌های این تورها را تامین می‌کند. مثلا تور پیاده‌روی بلغارستان کاملا رایگان است. همه روزه در نقاط مختلف و مشخصی گروه‌هایی تشکیل می‌شوند که راهنمایی همراه‌شان است و شهر گردی می‌کنند. در طی همین پیاده‌روی، به مناطق مختلف سر می‌زنند. مثلا از نحوه پخت نان‌های محلی در نانوایی‌ها دیدن می‌کنند. و در همان بازدید رایگان تور پخت نان به آنها معرفی می‌شوند و می‌توانند در حین تور رایگان، با تورهایی که هزینه دارند، آشنا شده و در صورت علاقه در آن‌ها ثبت نام کنند.

نمونه هایی از کشوهای موفق در زمینه گردشگری خلاق را معرفی کنید و مختصری از اینکه این کشورها چه اقداماتی انجام داده‌اند، بگویید:

از کشورهای موفق در زمینه گردشگری خلاق می‌شود به بلغارستان اشاره کرد. از رقبای بلغارستان می‌توان یونان را نام برد که  در جنوب این کشور قرار دارد و جاذبه‌های فرهنگی بسیاری دارد. مثل آتن، آکروپولیس و یک پیشینه تاریخی غنی به عنوان کشوری باستانی. کاملا روشن است که در گردشگری فرهنگی، بلغارستان توان رقابت با یونان با سابقه فرهنگی چند هزار ساله را ندارد. تقریبا بلغارستان داشته فرهنگی خاصی ندارد که در رقابت با یونان موفق عمل کند. در بخش تورهای فراغت و انبوه هم بلغارستان رقیبی چون ترکیه در جنوب شرقی خود دارد، با سواحل وسیع مدیترانه از آنتالیا تا استانبول. بلغارستان کلا یک شهر در کنار دریای سیاه دارد که البته نه آن وسعت ساحل را دارد و نه جاذبه آب و هوایی قابل رقابت با ترکیه را. اما بلغارستان بسیار هدفمند گردشگری خلاق خود را راه اندازی کرده است. تورهای پیاده‌روی رایگانی که با حمایت دولت در کنار بخش خصوصی راه‌اندازی شده و کل روزهای سال در شهرهای مهم بلغارستان، روزی چند بار برگزار می‌شوند. در کنار این تورهای پیاده‌روی بر اساس زندگی مردم بلغارستان پکیج‌هایی تدارک دیده شده که در تورهای رایگان، به گردشگر معرفی می‌شود و گردشگر می‌تواند پکیج را از نمایندگان آژانس در همان لحظه خریداری کند. مثلا کلاس‌های رقص بلغاری وعروسک سازی بلغاری…. در هر تور پنج یا شش پکیج معرفی می‌شود.

کشور هند، کشور دیگری است که می‌توانم به آن اشاره کنم. به نوعی گردشگری خلاق از همین هند و جنوب شرق آسیا آغاز شد. هند غنای فرهنگی خاصی دارد. جاذبه‌هایی چون یوگا، مدیتیشن، تجربه‌های عارفانه به واسطه ادیان و فرقه‌هایی که آنجا وجود دارد نیز قابل توجه‌اند. گردشگرانی که برای شرکت در کلاس‌های یوگا و مدیتیشن ماه‌ها آنجا می‌مانند. آشپزی که در هند یاد می‌گیرند هم همراه جنبه‌های معنوی است. جنوب شرق آسیا مثل اندونزی هم خوب عمل کرده‌است. درچین، ویتنام و تایلند تورهای کاشت برنج وجود دارد. برای گردشگر اروپایی و امریکایی که برنج را فقط در بسته بندی دیده، بسیار جذاب است در این شالیزارها یک صبح تا غروب کار کند و در انتهای روز نان برنجی درست کند.

در زمینه گردشگری خلاق دولت اقدامات و حمایتی داشته است ؟ با توجه به اینکه رئیس کمیته گردشگری خلاق کمیسیون گردشگری بودید، برنامه مدونی دارید؟ در این عرصه چه فعالیت‌هایی انجام شده است؟

دولت کار خاصی انجام نداده، چون با این حوزه آشنا نیست. حتی صنعت گردشگری هم چندان با این حوزه آشنا نیست. ما سال گذشته باشگاه توسعه گردشگری خلاق یونسکو را تاسیس کردیم و در ادامه با همان تیم در اتاق بازرگانی ایران کمیته گردشگری خلاق را ایجاد کردیم. کل فعالیت‌مان در سال گذشته معطوف بر آن شده که فعالان گردشگری، دولت و مردم را با این مقوله آشنا کنیم. دوره‌های آموزشی طراحی کردیم. از خود آقای گرگ ریچارد که تقریبا 70 ساله هستند، در کلاسی آنلاین دعوت شد تا تدریس کنند. رویدادی تحت عنوان «چهارشنبه ها با گردشگری خلاق» ، متشکل از 15 وبینار رایگان برای فعالان گردشگری برگزار کردیم. در حال حاضر تمرکز روی بحث آشنا‌سازی فعالان گردشگری چه حوزه‌های خصوصی، دانشگاهی و دولتی است که با مفهوم گردشگری خلاق آشنا شوند، تا بتوانیم متقاعدشان کنیم که گردشگری خلاق را در ساختار برنامه‌ریزی‌ها و بودجه‌ها را قرار دهیم.

شما پیام‌تان به رئیس‌جمهور و وزیر گردشگری آینده چیست؟ چه پیشنهادی برایشان دارید؟

پیشنهاد من به عنوان یک فعال در کنار سایر عزیزان این حوزه، به رئیس‌جمهور این است که وزارت گردشگری را از این سیاسی‌بازی، خارج کنند و برای پست وزارت، یک نفر از بدنه گردشگری انتخاب کنند. در تمام سال‌‌های گذشته، از زمانی که سازمان میراث فرهنگی و گردشگری از سال 83  ایجاد شد تا به امروز، تمامی روسایی که داشته، هیچکدام از صنعت گردشگری نبودند. جالب اینجا است که این روسایی هم که می‌آیند، معاون گردشگری و میراث فرهنگی را هم از تیم خودشان و خارج از صنعت انتخاب می‌کنند. این موضوع در تمامی دولت‌ها مصداق داشته است. یعنی از زمان آقای مرعشی که اولین رئیس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری بودند و بعد ایشان آقایان مشاعی، بقایی، نجفی، سلطانی فر و مونسان هیچکدام از این قاعده مستثنی نبوده‌اند. همه این عزیزان آنقدر نسبت به گردشگری ناآگاه و نا آشنا بودند که چیزی حدود دو سال طول می‌کشید که به ایشان آموزش بدهیم، “گردشگری چیست؟” تا بتوانند بعد از دو سال آموزش، ریاست کنند. ضعف آگاهی در این حد بود که حتی مقاصد گردشگری ایران را نمی‌شناختند. اولین خواسته این است. وزیر گردشگری بعدی از بدنه گردشگری باشد. اگر می‌خواهید از علمای سیاسی باشند؟ در بدنه گردشگری هم آدم سیاسی از هر جناحی داریم. مورد دوم پیشنهادم به وزیر گردشگری است‌، که چهارچوب گردشگری ایران به دلایل مختلف از گردشگری انبوه به گردشگری خلاق تغییر کند. وزیر گردشگری باید آگاه باشد دیگر بودجه‌ای نیست که زیر ساخت جدیدی پایه گذاری شود. دولتی که به زور حقوق بازنشگستگان و یارانه‌ها را می‌دهد و امور جاری را به زحمت تامین می‌کند، بودجه‌ای برای ساخت و ساز جدید ندارد. ما این شرایط را می‌بینیم. حتی اگر بگوییم گردشگری انبوه بهترین نوع گردشگری است! با توجه به تمامی موارد گفته شده، باید تمرکز را به سمت گردشگری خلاق ببریم.

اگر مطلب خاصی مد نظرتان است به عنوان سخن پایانی بفرمایید:

به طور خلاصه و تیتروار مزایای استفاده از گردشگری خلاق را برمی‌شمرم.  متکی برجاذبه‌های ملموس و شاخص‌های از پیش موجود نیست. این باعث می‌شود توزیع گردشگری در همه جای کشور صورت پذیرد. اگر بخواهیم گردشگری‌مان فقط انبوه و فرهنگی باشد، باید طبیعتا در جایی باشد که آن جاذبه گردشگری وجود داشته باشد. مثلا در اصفهان و مشهد می‌توانید گردشگری فرهنگی داشته باشید که جاذبه فرهنگی و زیارتی  وجود دارد. در خیلی از نقاط کشور همچین جاذبه شاخصی وجود ندارد. اما گردشگری خلاق متکی بر این جاذبه‌ها نیست. نیاز به زیرساخت وسیع و بودجه هنگفت ندارد. با سرمایه‌گذاری‌های کوچک بخش خصوصی قابل راه اندازی است. مبتنی بر مدل کسب و کارهای کوچک و خانوادگی پربازده است. در مقابل ناملایمات که در اقتصادمان کم نداریم، این کسب و کارهای کوچک و خانوادگی ماندنی‌تر خواهند بود. توسعه گردشگری را در دورترین نقاط کشور میسر می‌کند. با افزایش مدت زمان حضور گردشگر در مقصد، باعث توزیع زمانی سفر در مقصد می‌شود که در گردشگری انبوه و فرهنگی، زمان محدود و فشرده‌ای را گردشگر صرف می‌کند. اما در گردشگری خلاق، چون می‌خواهد تجربه‌ای کسب کند، مدت زمان بیشتری در مقصد می‌ماند و از نظر هزینه‌ها نیز، به نسبت کسی که دو شب در یک هتل چهارستاره مانده، هزینه‌ی بیشتری در بازار محلی می‌کند و این بخشی از مزیت‌های گردشگری خلاق است.

 

اینستاگرام ماهنامه

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.