مدیریت به سبک تایلندی

218

هومر برقانی مدیریت به سبک تایلندی

 

مدیریت به سبک تایلندی

 

مدیریت به سبک تایلندی – گفت و گوی اختصاصی با هومر برقانی؛ مدیر بازاریابی نهاد گردشگری تایلند در ایران

 

گردآورندگان: محمد اسماعیل ارجمندی، همایون ارجمندی، شراره موحدی

کشور تایلند، مقصد بسیاری از تورهای گردشگری جهان است که در بازارهای بین‌المللی، به پشتوانه برنامه‌ریزی شایسته و اجرای طرح‌های هدفمند، در جذب گردشگر، بسیار کارآمد عمل کرده است. از آنجا که کشور ما قرابت فرهنگی زیادی با تایلند دارد، مصاحبه پیش رو به مقایسه‌ای جامع در حوزه گردشگری میان ایران و تایلند خواهد پرداخت، با این هدف که نقاط ضعف و قدرت این صنعت در کشور ایران، شناسایی گردد. (هومر برقانی مدیریت به سبک تایلندی)

 

  • برای آغاز بحث از اقدامات تایلند، پیش از شیوع کرونا صحبت کنید:

یکی از بزرگترین منابع درآمد تایلند که در راستای آن، برنامه‌ریزی و سرمایه‌گذاری بسیار دقیق و حساب شده‌ای دارد، صنعت گردشگری است. پیش از شیوع کرونا، بر اساس سرمایه‌گذاری‌ها و برنامه‌ریزی‌ها، در بازارهای بین‌المللی، به هدف جذب 40 میلیون گردشگر، دست پیدا کردیم. دو سال اخیر تمرکز فعالیت‌ها از محور کمیت به کیفیت سوق داده شد. در این مسیر سعی کردیم مشتریانی که هزینه‌ بیشتری می‌کنند را به تایلند جذب کنیم. با توجه به داشتن بازار هدف مشخص، فعالیت‌های تبلیغاتی را از طریق سلبریتی‌های‌کشورهای مختلف، افراد تاثیرگذار و کسانی که می‌توانند این بخش از بازار را به سوی تایلند جذب کنند، متمرکز کردیم. برای برقراری ارتباط بیشتر با مشتریان و بازارهای مختلف، بهترین انتخاب، استفاده از بازاریابی دیجیتالی بود. همچنین، در زمینه بازاریابی (B2B) و (B2C) در نمایشگاه‌های گردشگری برلین (ITB Berlin)، بازار جهانی گردشگری لندن ( WTM London)، صنعت گردشگری مادرید (FITUR) حضور پررنگی داشتیم. همچنین برای گسترش شبکه ارتباطی، تاسیس دفاتر جدید در آمریکای جنوبی و شمالی همچنین اروپای شرقی را داشتیم که هزینه‌‌ی این پروژه‌ها برای بازاریابی‌های مختلف در نظر گرفته شد. همچنین شبکه‌سازی را خیلی قوی‌تر، تخصصی‌تر و ‌با جزئیات بیشتر در بازارهای مختلف پی‌گیری کردیم تا در هدف گذاری‌های بعدی؛ یعنی جذب 60 میلیون گردشگر، کارآمد عمل کنیم. آن‌زمان بود که بحران کرونا و شرایط خاص کنونی پیش آمد. (هومر برقانی مدیریت به سبک تایلندی)

  • تایلند پس از شیوع کرونا چه اقداماتی در زمینه گردشگری انجام داد؟

در آغاز هیچ کدام از ارگان‌ها، نهادهای‌دولتی و تقریبا هیچ‌‌کس نمی‌دانست، قرار است چه اتفاقی بیافتد. بحران آنقدر جدی بود که کل تمرکز بر روی سلامت، بهداشت جامعه بود، کسی به فکر گردشگری نبود. اما کم‌کم این بحران جهانی، آشکارتر شد و دریافتیم که به زودی از آن رهایی نخواهیم یافت. یکی از اولین کشورهایی که در منطقه آسیایی، مرزهای خود را بست و این مسئله را بسیار جدی گرفت و قوانین قرنطینه را به اجرا گذاشت، کشورتایلند بود. از جمله فعالیت‌های تایلند در بحران کرونا، تمرکز بر بازاریابی بصری (visual marketing)، تولید محتوا و در فضای مجازی، تمرکز بر تحقق شعار “حالا که شما نمی توانید به تایلند بیائید، ما تایلند را به خانه شما می‌آوریم.” بود. تولید محتوا در حوزه آشپزی، ورزش، مدیتیشن، ماساژ تایلندی، صنایع دستی و… در راستای شعار ذکر شده، جهت جلوگیری از قطع ارتباط با بازارها انجام گرفت.

یکی دیگر از اقدامات، ایجاد و اجرای پروتکل مشخص گردشگری، اجباری شدن اخذ گواهی‌نامهS.H.A  _که تحت عنوان لوگوی Safe Travel  به تائید سازمان بهداشت جهانی  W.H.O رسید،_ در تایلند بود. این اقدام با همکاری وزارت گردشگری، وزارت کشور، وزارت بهداشت و نهاد‌های مربوطه انجام گرفت. این گواهی‌نامه با در نظر گرفتن اهداف بلند مدت برای جذب گردشگران داخلی و خارجی تهیه و تنظیم گردید و بر همین اساس تمامی فعالان گردشگری در بخش‌های مختلف ملزم به گذراندن دوره آموزشی و رعایت پروتکل‌های آن شدند. همچنین برای حفظ و ارتقا این استانداردها نظارت و بازرسی طبق برنامه‌ای ‌مشخص از این واحد‌ها اجرایی شد که این امر باعث ایجاد حس امنیت و اعتماد برای گردشگران خارجی و کنترل پاندمی است. تولید محتوا در راستای معرفی تایلند با توجه به تعطیلی تبلیغات فیزیکال، مهمترین بخش در دستور کار تایلند است.

در مورد شرایط ورود و نحوه قرنطینه گردشگران به تایلند توضیح دهید.

دولت در چند شهر بزرگ، نزدیک 137 هتل که ASQ   و ALSQ  نامیده می‌شوند (هتل‌های محلی یا بین المللی) را در نظر گرفته که گردشگران در آنجا قرنطینه شوند (این قرنطینه‌ها به مدت‌ 16 روز و 15 شب است). گردشگران باید حتما برگه‌های بوکینگ را با پرداخت قطعی تهیه و مدارک پزشکی که در کشور مبدا تهیه شده به همراه تست (P.C.R) انجام شده را در  اپلیکیشن مربوط، بارگذاری کنند و هر گردشگر به محض ورود در فرودگاه تایلند، مثلا در بانکوک، با همراهی مسئولین دولتی _که به راحتی به تمامی مدارک دسترسی دارند،_ به محل قرنطینه، راهنمایی خواهد شد. (هیچ ورود جز در مسیر مشخص شده امکان پذیر نیست).

سه روز بعد از ورود، یک تست (P.C.R) از گردشگرگرفته می‌شود و روز ششم تا هفتم تست دوم و روز یازدهم تا چهاردهم نیز تست سوم را می‌گیرند. البته مبالغ و هزینه‌های تمامی پروسه قرنطینه، همان ابتدا توسط گردشگر پرداخت شده است. طرح جدیدی نیز در “پوکت” اجرایی شده، پروژه‌ای که دو الی سه ماه اخیر راه اندازی شده است. برای گردشگرانی که مایل به ورود هستند و به هر دلیلی نمی‌توانند سفر خود را به تعویق بیاندازند. مثل فریلنسرهایی که مایلند در طرح “workation” (که به تازگی در کشورهای اروپایی، توسط تایلند، راه اندازی شده)، شرکت کنند. (افرادی که تمایل دارند سفر و تعطیلات را در تایلند تجربه کرده و همزمان به دور‌کاری خود بپردازند.) به همین منظور یک سری ویلاها با زیر‌ساخت مناسب و اینترنت پر سرعت و … تجهیز شده‌اند. که البته با توجه به تنوع در ارائه امکانات و سرویس‌ها شما می‌توانید پکیج مورد نیاز خود را انتخاب کنید.

از اول اپریل شانزده روز قرنطینه، تبدیل به ده روز شده و طرح بعدی که از اول جولای آغاز می‌شود، این است که مسافران واکسینه شده‌ای که به پوکت می‌آیند را بدون قرنطینه جذب کنند و پروسه‌ی قرنطینه برای مسافرانی که واکسن‌های مورد تائید (W.H.O) و وزارت بهداشت تایلند را زدند، حذف گردد. این یک پروژه سنگین و مستلزم تزریق 900 هزار دوز واکسن به  مردم محلی پوکت توسط دولت است. (برای حفظ سلامتی و جلوگیری از شیوع احتمالی بیماری توسط مسافران خارجی) گام بعدی در سپتامبر خواهد بود و این طرح در مورد شهر پاتایا و دیگر شهرهای تایلند نیز اجرایی خواهد شد.

در دوران کرونا دولت تایلند به چه ساز و کار، شیوه‌ای عمل کرده و چه میزان از مشاغل گردشگری حمایت شده است؟

حقیقت امر این است که نه تنها تایلند، هیچ کشوری به آن صورت که باید، نتوانسته بخش خصوصی را مورد حمایت قرار دهد. کرونا، ضربه بسیار سنگینی بود و حمایت کامل مشاغل، از قدرت بودجه‌ای بسیاری از دولت‌ها و همینطور تایلند، خارج بود. کاری که در تایلند انجام شد، این بود که دولت بجای دادن سوپسیت‌ها، سعی کرد فضای امنی برای بازار داخلی ایجاد کند. در تایلند بازارچه‌هایی برای مردم بصورت تشویقی برپا شد. (مثلا راه اندازی غرفه در بازار. در ازای هر دو شب حضور یک شب رایگان  stay tow night one night free) همچنین تخفیفات مختلف در بخش ایرلاین‌ها، تکلیف کردن به شرکت‌های دولتی برای صدور مرخصی‌های اجباری سفر به کارمندان نیز از دیگر اقدامات دولت در این زمینه بود. در بازارچه‌های محلی پکیج‌هایی برای خارجیان مقیم تایلند راه‌اندازی شد. اما هیچکدام این دست حمایت‌ها، شکست بزرگی که در صنعت گردشگری است را جبران نخواهد کرد. حال آنکه دولت تمام تلاش خود را برای حمایت از این صنعت با راه‌اندازی بازار داخلی و تشویق مردم به سفرهای داخلی با رعایت کامل پروتکل‌ها، به کار گرفت و با بخش خصوصی همراهی کرد تا در این دوران به فعالیتش ادامه دهد. اما در هر صورت بخش خصوصی متحمل ضررهای سنگینی شد.

با توجه به تخصص شما، تایلند چگونه فرصت‌های گردشگری را شناسایی کرده و با چه ساز و کاری از آنها حمایت می‌کند؟

بزرگترین سرمایه تایلند در زمینه گردشگری، بحث برنامه‌ریزی و شناخت است. چیزی که ما در ایران به آن نمی‌پردازیم. ما برنامه جامع گردشگری تایلند را تقریبا 60 سال پیش در نسخه اولیه تدوین کردیم و هر سال با مشورت از اساتید داخلی و خارجی اصلاح شده و پویا ترمی‌شود. یعنی هر دولتی که سر کار می‌آید، برنامه گردشگری‌اش، مدون و آماده است. ممکن است در دولت‌های مختلف، تغییری در جزئیات اعمال شود؛ اما اصل برنامه مشخص است. بزرگترین بخش این مسیر، شبکه‌سازی است و آنچه باعث تسریع امور خواهد شد نیز تعامل بخش خصوصی و دولتی و ارتباط این دو نهاد با هم است. دولت تایلند در زمینه گردشگری بیشتر مثل یک کاتالیزور تجاری عمل می‌کند. به بیانی دیگر خیلی حاکمیتی برخورد نمی‌کند. بسترسازی روابط ، سفارت‌های مختلف کشورهای تایلند را با بخش گردشگری مربوط کردن، گذاشتن نماینده‌های بازاریابی در کشورهای مختلف و تاسیس دفاتر در کشورهای مختلف همه این برنامه‌ها مسیر شناخت فازهای مختلف را هموار می‌کند. این شناخت باعث می‌شود شما تصمیم بگیرید برای بودجه‌ای که دارید چه برنامه‌ای جوابگو خواهد بود. (این برنامه‌ریزی هم داخلی است و هم خارجی.) من به عنوان مدیر بازاریابی تایلند که در حوزه ایران فعالیت می‌کنم، سالی یک الی دوبار برای تحلیل و برزرسانی اطلاعات دعوت می‌شوم. اساتید مختلف داخلی و خارجی دور هم جمع می‌شوند. اتفاقی که در ایران نمی‌افتد. این یکی از نقاط ضعف در ایران است. عمل‌گرایی در ایران کم است. ما در ایران در خیلی از بخش‌ها، قانون داریم، بخش‌نامه داریم، نوشتار داریم، اما عمل‌گرایی یا نظارت نداریم. اینکه ما طرحی را از حالت بالقوه به بالفعل در بیاوریم، مهم است. در حال حاضر بانکوکِ تایلند در زمینه گردشگری در صدر جدول، کنار پاریس و لندن قرار می‌گیرد و این امر را مدیون برنامه‌ریزی و در کنار آن عمل‌گرایی است. این دست‌آورد کمی نیست. اکثر کسانی که در صنعت گردشگری تایلند فعال و برنامه ریز اصلی‌اند، تایلندی هستند. (اینکه تایلند هرگز مستعمره نبوده را حتی در صنعت گردشگری‌اش می‌توان مشاهده کرد.) البته مشورت‌ها و تعامل‌های جهانی در راستای ارتقای کیفی و حفظ استانداردها همچنان وجود دارد.

می‌شود این‌گونه بیان کرد که فرآیند برنامه‌ریزی یکی از شاخص‌های توسعه پایدار (W.T.O) است و این مسئله را در تایلند، بر خلاف ایران، بسیار جدی گرفتند؟

بله یقینا.(W.T.O)  یکی از بزرگترین کنفرانس‌هایش را در بانکوک تایلند برگزار کرد. بحث (C.B.T) که بخش مهمی از گردشگری پایدار است(ما بیشتر شاید به عنوان بوم گردی آنرا می‌شناسیم). بحث توزیع منابع گردشگری برای رسیدن به گردشگری پایدار است که درتایلند خیلی جدی پی‌گیری شد. (به عنوان نمونه ما در ایران در تعطیلات معمولا  به سمت یک سری مقاصد مشخص می‌رویم، از جمله، شمال، اصفهان و شیراز… چون مقاصد دیگری به گردشگر معرفی نشده.) اولین پروژه‌ی موفق تایلند در حوزه گردشگری پایدار، الماس‌های نایاب در تایلند بود. هدف کلی این طرح، معرفی نقاطی از تایلند به جهانیان بود که کمتر مورد توجه قرار گرفته بود. یکی از عوامل مهم بحث گردشگری پایدار همین تمرکز زدایی است. (پخش کردن منابع گردشگری.) اگر بخواهیم از لحاظ کیفی وکمی به یک بحث متعادل در گردشگری پایدار برسیم،آنچه ضروری است برنامه‌ریزی، تفکر و استفاده از نیروهای متخصص در این زمینه است که جای خالی‌اش در ایران به شدت احساس می‌شود.

چه شباهت‌هایی در گردشگری ایران و تایلند می‌شود پیدا کرد؟

اگر بخواهم صادقانه بگویم، بالفعل هیچ، بالقوه بسیار. ما از لحاظ تنوع مقاصد گردشگری در ایران نسبت به تایلند، پتانسیل بالایی داریم و جا برای کار بسیار زیاد است. اما ما حلقه گمشده‌ای داریم که بحث مدیریت، برنامه‌ریزی و استفاده از نیروهای متخصص است. اینکه هر نهاد متولی همان کاری باشد، که باید بکند. در مثالی ساده متولی شناساندن ایران، راهنمای گردشگری ایران نیست، متولی، راننده ماشین توریستی نیست. متولی شناساندن ایران و به بالفعل تبدیل کردن این بالقوه و پتانسیل‌ها، وزارت گردشگری ایران است. که مسلما در حال حاضر پس تبدیل از قالب یک سازمان به وزارتخانه باید توانمند‌تر شده باشد، بودجه بهتر و نتورک بهتری داشته باشد.

شباهت‌هایی که بالقوه هستند اگر به بالفعل تبدیل شود، آیا می‌توانند در ایران نیز مانند تایلند، موفق عمل کنند یا باید ایرانیزه شده و تغییر کنند،  چگونه باید از آنها بهره مند شد؟

گردشگری هر کشوری خاص خودش است. چه زیرساخت، چه نیروی انسانی و اصولا هر چیزی. بهترین راهی که هر کشوری می‌تواند داشته باشد، مطالعه، شناخت و همانطور که اشاره کردید بومی‌سازی و تنظیم کردن بر اساس المان‌های فرهنگی، تاریخی و سیاسی و ژئوپلیتیکی و…. هر کشوری است. ما قرابت فرهنگی زیادی با تایلند داریم. بحث تبادل نیروهای متخصص و همسان‌سازی فرهنگی و آشنایی است.

امسال سفارت ایران برای اولین بار در این سال‌ها فستیوال “نوروز” و “سونگ‌کران”  را در سفارت ایران به صورت گسترده برگزار کرد. دو جشن سال نو که قرابت بسیار زیادی با هم دارند. اولین وبمینار را ایران، در رابطه با نقش فرهنگ در گردشگری تایلند برگزار کرد. من خدمت مشاور فرهنگی ایران در سفارت هم گفتم؛ «این باعث خرسندی است که پس از مدت‌ها این کارها انجام می‌شود. با امید اینکه ادامه پیدا کند. چون در این بستر است که می‌شود آموخت.» نه تنها در مورد تایلند بلکه تمامی کشورها.

باتوجه به دانشی که در این زمینه دارید و همچنین تمامی تجربیاتی که در مورد تایلند دارید، ما در ایران چگونه می‌توانیم فرصت‌ها را شناسایی کنیم؟

این بحثی است بسیار طولانی. بزرگترین اتفاقی که باید در صنعت گردشگری بیافتد این است که ما بخواهیم، واقعا بخواهیم. نه فقط بخش خصوصی، بخش دولتی هم بخواهد. دولت امسال را سال “برداشتن موانع!” در زمینه تجاری نام‌گذاری کرده است. صنعت گردشگری بزرگترین سرمایه‌ای است که در ایران داریم. حتی از صنعت نفت و گازمان هم عظیم‌تر است. اما آیا همانقدر خواستن را در صنعت گردشگری لحاظ کرده‌ایم؟- که شکوفا شود؟_ اولین گام خواستن‌ و دومین گام بهره بردن از نیروهای متخصص، برای رسیدن به یک برنامه‌ریزی درست است. بزرگترین مشکل ما این است که در بخش‌های مختلف حوزه گردشگری، افراد متخصص تصمیم گیرنده، کم داریم. ما در بخش‌های بازاریابی‌مان آدم متخصص بازاریابی گردشگری کم داریم. هستند، اما بکار‌گیری از ایشان کم است. اینکه در بحث آموزش‌مان ضعیف عمل می‌کنیم. افرادی که در حال فعالیت در وزارتخانه ها یا دفاتر استانی سازمان هستند، باید بتوانند به صورت مرتب آپدیت شوند، آموزش ببیند. بدانند مدل جهانی چیست؟ چه برنامه‌ریزی‌هایی دارد می‌شود؟ ببینند کشورهای مختلف برای شناساندن مقاصد چه می‌کنند؟ برای به ثمر رسیدن زیرساخت‌های هر کشوری، چه از لحاظ فرهنگی، اقتصادی و امکاناتی… چه می‌کنند؟ این مسئله بسیار مهم است. ما فرصت‌های بسیاری داریم. باید بتوانیم از این فرصت‌ها استفاده کنیم.

اگر ممکن است از این فرصت‌ها بیشتر بگویید، این فرصت‌ها چه هستد؟

ما یک مقصد گردشگری داریم به نام ایران. این مقصد از لحاظ تاریخی و فرهنگی منحصر به فرد است. آن شعار که “ما جزو ده کشور برتر هستیم…” را نمی‌خواهم تکرار کنم و به این شعار اعتقادی ندارم. ما کشوری هستیم که طبیعت جذابی دارد، هنر، فرهنگ، تاریخ و قومیت‌های بسیارمتنوع و جذابی دارد. کشورمان پهناور است. نیروی کار زیاد داریم (البته باید روی نیروی انسانی‌مان کار کنیم.) از لحاظ ژئوپلیتیکی، ما در لوکیشن بسیار خوبی قرار داریم. می‌توانیم بسیار قوی عمل کنیم و جذب خوبی داشته باشیم. ما جزو مقاصد بسیار مقرون به صرفه هستیم. این خودش بیشتر از کافی است. خیلی از کشورها این فاکتورها را ندارند. نزدیک به 16 سال پیش یک وزیر گردشگری برای بازدید از تخت جمشید آمد و در هتل استقلال کنفرانسی برگزار کرد، در پاسخ به یک گزارشگر گفت: «من در کشور خودم باید میلیاردها دلار هزینه کنم که جاذبه گردشگری بسازم و بعد میلیون‌ها دلار هزینه کنم که بیایید آن میلیاردها دلار هزینه‌ای که کرده‌ام را، ببینید. اما شما فقط باید کمی به این آثار ارزشمند، سروسامان بدهید و آپدیتش کنید.»

به نظر شما استارت‌آپ‌هایی که در ایران هستند، باید به چه سمتی بروند و چگونه حمایت شوند؟( استارت‌آپ‌های حوزه گردشگری)

من رشد سریعی را در حوزه استارت‌آپ‌ها از 2017 تا به امروز شاهد بوده‌ام. فعالان بسیاری را در این حوزه به سمت خود جذب کرده. نیروی جوان زیادی داریم که با تفکرات نوی جهانی در این زمینه شروع به فعالیت کردند. بخشی از این‌ها بر می‌گردد به خلاقیت، اما بخش مهم‌تر ‌به جهت دهنده‌های این استارت‌آپ‌ها بستگی دارد. اینکه بتوانیم تسهیل‌گران و مدیران را با جوانان خلاقی که در این استارت‌آپ‌ها فعال‌اند و ایده پردازی می‌کنند، همراه کنیم. این همراهی و حمایت هم می‌تواند خصوصی باشد، هم دولتی. در بخش حمایت دولتی من بیشتر به بسترسازی اهمیت می‌دهم. موفقیت نقش حاکمیتی در گردشگری را، بیشتر منعطف به بحث بسترسازی می‌بینم تا گذاشتن قوانین و بخشنامه‌ها! “استارت‌آپ” زمانی رشد پیدا می‌کند که به سود‌آوری برسد. هر استارت‌آپی، اگر آغاز به فعالیت کند، اما به سود‌آوری نرسد، نابود می‌شود. بخش خصوصی، پیرو بخش دولتی است. اگر بخش دولتی بتواند راهکار درستی بگذارد که چگونه از این استارت‌آپ‌ها حمایت کند. موفقیت حتمی خواهد بود. البته تنها حمایت مالی، کافی نیست. حمایت ارتباطات دولتی از بخش مالی هم واجب‌تر است. به عنوان مثال در مشهد، تعداد زیادی هتل و آپارتمان است که توسط بخش خصوصی با گرفتن وام ساخته می‌شود. چون دولت پیش‌تر، بازار را بسترسازی کرده. آن‌قدر راندمان گردشگری آنجا بالا است که بخش خصوصی برای احداث سازه‌های مرتبط ریسک پرخطر نمی‌کند. چون به بازگشت سرمایه‌گذاری‌اش مطمئن است.

ما اگر استارت‌آپ‌ها را در روندی قرار دهیم که خود به خود، روند مطلوبی در بستر عرضه و تقاضا داشته باشند، استارت‌آپ‌ها رشد می‌کنند. شاید یک یا دوبار بخاطر عشق و علاقه استارت‌آپی را شروع کنید، اما اگر سود‌آوری نداشته باشد، در نهایت آنرا رها خواهیدکرد. یکی از عواملی که در خیلی از کشورها و خیلی صنعت‌ها پر نفوذ کار می‌کند، بحث استارت‌آپ است. چون ترکیبی از خلاقیت، عشق و علاقه است و درگیر کردن نسل جوان را به همراه دارد.

آیا فرصت برای همکاری استارت‌آپ‌های گردشگری ایران و تایلند وجود دارد؟ چگونه می‌تواند این امر اتفاق بیافتد؟

تا کنون این اتفاق رخ نداده. البته بر روی این ایده تفکر و کار شد. در این زمینه بحث تفاهم‌نامه گردشگری که در آخرین سفر هیئت گردشگری تایلند به ایران انجام شد، قابل ذکر است. یکی از  پیشنهادات من در این نشست، بحث رابطه دوجانبه در زمینه آموزش، خدمات و استارت‌آپ‌های نوپای دو کشور بود. مثلا استارت‌آپ‌هایی که در زمینه هتل‌داری، گردشگری سلامت است که تایلند در آن تجربه دارد. بحث استارت‌آپ‌‌های فرهنگی ایرانی،که ما تجربیات خوبی داریم و بحث بوم گردی هاستل‌ها است که می‌تواند یکی از این همکاری‌ها را رقم بزند. این مباحث هنوز به صورت بالقوه است و اجرایی نشده است.

با توجه به اشاره‌ای که به گردشگری سلامت کردید و تایلند هم در این زمینه پیشرو بوده است، چه پیشنهادی برای جوانان استارت‌آپی دارید؟ در ایران چه الگوهایی می‌توانند از حوزه گردشگری بگیرند؟

تایلند تجربه زیادی در گردشگری سلامت دارد. ما سعی کردیم این ارتباط را برقرار کنیم. البته ما آن ‌زمان هنوز در ایران کمیته گردشگری سلامت نداشتیم تا بتوانیم بازدیدهای دوجانبه داشته باشیم. در ایران یک سری زیر ساخت و تفکرات در حال پیشرفت است. معتقدم قبل از اینکه استارت‌آپ‌ها شروع به فعالیت کنند، آموزش و آگاهی مهم است. اینکه بتوانیم رابطه شناختی بین دو کشور برقرار کنیم، که نوع بازارهای هدف مشخص شود. در بخش گردشگری سلامت، درست است که می‌توانند یک سری مباحث را به صورت کلی از هم الگوبرداری کنند. اما تخصص و گرایش‌های گردشگری هر کشور ممکن است متفاوت باشد.

بالای 129 اپلیکیشن رسمی در زمینه گردشگری داریم. من پیشنهادم به دست‌اندرکاران این است، در مدل‌های بین‌المللی بیشتر شرکت کنند. ببیند چه کارهایی در حال انجام شدن است؟ یکی از مسائلی که حداقل برای من، بسیار اذیت کننده است، این تفکر اشتباه در زمینه یادگیری است. در یکی از سمینارهایی که زمانی داشتیم، متاسفانه تعدادی از فعالان این حوزه می‌گفتند «حالا کار به جایی رسیده که تایلند هم می‌خواهد به ما یاد بدهد؟» شنیدن همچین جملاتی از سمت فعالان بسیار دردناک است. چرا با همچین نگاهی وارد می‌شویم؟ باید در جریان فعالیت سایر کشورها باشیم. تاکید می‌کنم، نه تنها تایلند، هر کشوری، مسلما یک سری نقاط منفی و مثبت دارد. ببینیم و یاد بگیریم. تایلند به صورت تصادفی به 40 میلیون گردشگر نرسیده است. دنیا در زمینه گردشگری فقط فرانسه، ایتالیا، اسپانیا و امریکا نیست. می‌توان از بقیه کشورها نیز آموخت. من توصیه و پیشنهادم برای فعالان استارت‌آپ حضور پررنگ‌ترشان است.

در زمینه گردشگری خلاق، هنری و الکترونیک که لازمه توسعه گردشگری پایدار هستند، تایلند چه اقدامات و دست‌آوردهایی داشته؟

ما در تایلند روی بحث گردشگری خلاق و الکترونیک، بیشتر سرمایه‌گذاری کردیم. چون همانطور که در جریان هستید آیتم‌های گردشگری پایدار می‌تواند در بازارهای مختلف ، مقاصد مختلف، اولویت‌های متفاوتی داشته باشد. ما یکی از مشکلاتی که در سال‌های اخیر در تایلند داشتیم، بحث (Over tourism) بود. اینکه یک کشور به درصدی از اشباع در زمینه گردشگری می‌رسد. ما با این مشکل درآخرین سال قبل از کرونا یعنی سال 2019 مواجه شدیم. بحث گردشگری خلاق، چاره این آفت برای ما بود. ما شروع به استفاده از نیروی جوان برای گسترش خلاقیت در نوع ارائه خدمات گردشگری کردیم. همیشه گردشگر به تایلند می‌آمد و به پاتایا و بانکوک می‌رفت. اما بازار امروز چه چیزی را می‌طلبد؟ اگر وارد کشور رقیب شود، به دنبال چه چیزی می‌رود؟ ما تورهای دوچرخه سواری، تورهای غذا، محله‌گردی‌های تایلند، تورهای پیاده‌روی و… را با برنامه‌هایی خلاقانه همراه کردیم. همچنین تبادل نیروهای دانشگاهی با دیگر کشورها نیز در تایلند اجرایی شد. برنامه بعدی این بود که از افراد جوان و تحصیل کرده کشورهای دیگر دعوت شد، تنها با آموزش دادن زبان، به محلی‌های تایلند بدون هیچگونه هزینه‌ای در تایلند استقرار پیدا کنند. این کاری است که خیلی از کشورها در حال حاضر انجام می دهند. زیر ساخت‌سازی را آغاز کردیم.

یکی از مواردی که جای آنرا در ایران هم خالی می‌بینم و فکر می‌کنم، می‌تواند بسیار مفید و تاثیر گذارباشد، این است که در تایلند ما در بخش‌های مختلف از دانشجویان این رشته استفاده می‌کنیم. ماهانه تعدادی از دانشجویان مثلا رشته (tourism management) در کنار نیروهای اصلی قرار می‌گیرند و روند کار را می‌بینند و با کار آشنا می‌شوند. این صحبت و معاشرت گاهی حتی باعث  بروز خلاقیت در زمینه کار می‌شود. نسل جوان ایده‌‌های خاص خود را در زمینه گردشگری الکترونیک دارد. این امر خیلی کمک کننده بوده است. ما حتی در نمایشگاه‌های گردشگری، ورکشاپ‌هایی که داریم از دانشجویان هم دعوت می‌کنیم تا ببینند، یادبگیرند و تجربه کسب کنند. درس خواندن محض بدون کسب تجربه عملا دیگر کافی نیست!

بحث رابطه دانشگاه و صنعت در تایلند در زمینه گردشگری را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

فقط به تاکید می‌گویم بسیار زیاد و پررنگ. چیزی که در تایلند به شدت به آن توجه می‌شود، حفظ ارتباط دنیای آموزش و کار است. چیزی که آنجا بسیار جدی گرفته می‌شود، بحث “N.G.O “ها، “S.M.A” ها و …  است. ما حتی در جلسات هفتگی وزارت گردشگری تایلند یک نماینده از انجمن صنفی راهنمایان، آژانس‌های مسافرتی، انجمن هتل‌داران و … داریم اینها همگی نظرات کارشناسی خود را ارائه می‌دهند. این دو معجونی بسیار قوی برای گردشگری یک کشورهستند.

پیرامون گردشگری خلاق و الکترونیک چه پیشنهاداتی برای ایران دارید؟

بجای اینکه با جزئیات بگویم، یک مورد کلی را مطرح می‌کنم. ما برای گردشگری یک عزم و اراده قوی، بعد از آن چارت سازمانی درست می‌خواهیم. حالا که وزارتخانه داریم باید یک (tourism board) از ایران داشته باشیم. مثل کشورهای اروپایی و افریقایی. چرا که متولی شرکت در نمایشگاه‌ها و مارکتینگ هستند. ما چرا این بخش را در ایران راه اندازی نکنیم؟ ما باید برندینگ آنرا شروع کنیم. گردشگری خلاق را زیر مجموعه این بخش کنیم. از دانشجویان در این دپارتمان‌ها در شاکله‌ای مجزا استفاده کنیم. یک فرد هفتاد ساله کسی که پنجاه سال در زمینه گردشگری فعالیت داشته نمی‌تواند گردشگری خلاق را ایجاد کند یا گردشگری الکترونیک انجام دهد. نسل جوان برای اینکار مستعد است، نسل جوانی که نرم افزارهای ارتباط جمعی را می‌شناسد و IT بلد است. بخش تحقیقات و آموزش بسیار مهم است. باید از جوانان صاحب نظر استفاده کنیم. بخش دولتی باید سیاست‌گذاری کرده و مسیر مشخص کند وگرنه نیروها هدر می‌روند. باید این افراد را هدفمند به کار گرفت. جدا از عزم و اراده باید برای گردشگری برنامه بنویسیم. مشاوره بگیریم. پیشنهادات و انتقادات را قبول کنیم.

می‌خواهم از شما یک سئوال بپرسم، شما به عنوان یک فعال حوزه گردشگری ایمیل بخش بازاریابی سازمان ایرانگردی و جهانگردی را بلدید؟ شما اعضایشان را می‌شناسید؟ یک کشور خارجی اگر بخواهد با بخش بازاریابی وزارت گردشگری تماس حاصل کند، راه ارتباطی را از کجا بیابد؟

چارت سازمانی درست داشتن خیلی مباحث دیگر را هم ساده می کند. اگر شما زیر یک چارت سازمانی درست فعالیت کنید حتما نیاز نیست برای همه چیز هزینه هنگفت کنید. در تایلند اکثرا بخش خصوصی متولی است. ما اگر بخواهیم همایش، کنفرانسی برگزار کنیم باید از بخش خصوصی همه چیز را مطالبه کنم. اما در ایران این‌گونه نیست، هتل، ایرلاین، اتوبوس‌رانی اصولا کل سیستم حمل و نقل در ایران دولتی است. از طریق وزارتخانه با هزینه‌های کمتری می‌توانیم طرح‌های بزرگی را اجرایی کنیم. این یک فرصت ویژه و عالی است. اینجا در ایران تنظیم و ارسال چند نامه برای گرفتن چند اتاق، چند بلیط برای یک وزارتخانه چقدر می‌تواند سخت باشد؟ اصلا اگر هزینه‌ای هم باشد، مگر در مقابل بودجه‌ای که وزارتخانه می‌گیرد چقدر خواهد بود؟

روز جهانی جهانگردی، چند خبرنگار خارجی به ایران می‌آیند که راجع به ایران بنویسند؟ یکی از کارهای تایلند این است ما ارباب رسانه را به هزینه خود دعوت می‌کنیم بیاید زیرساخت‌ها، زیبایی‌ها، جاذبه ها و فرهنگ کشورمان را ببیند. ما چند مقاله دولتی در نشریات و مجلات گردشگری  اروپایی و امریکایی داریم؟ اجازه بدهید پاسخ این سئوال را خودم بگویم؛ خیلی کم…

تعلل نکنیم. اقدام کنیم. وقتی هم بخش خصوصی در این زمینه اقدام می‌کند سنگ اندازی نکنیم، تشویق کنیم. بگذاریم این آمد و رفت صورت بگیرد. باید الگو برداری شود. مطمئنن بخش دولتی خیلی راحت‌تر از بخش خصوصی می‌تواند این کارها را پوشش داده و انجام دهد. مهم نیست چه کسی انجام می‌دهد. انجامش مهم است. باید جایی باشد که تمام علاقه‌مندان را زیر چتر خودش بگیرد. ما اساتید خبره و فعالین که در حوزه گردشگری خوب کار می‌کنند، کم نداریم. اما نیاز داریم حمایت شوند.

مصداق حرف شما کاری است که آقای «سهند عقدایی» در اتاق بازرگانی انجام دادند، که برای گردشگری خلاق یک کمیته‌ای تشکیل دادند و راهکارهایی را به نهاد ریاست جمهوری و سازمان اعلام کردند. باید از آنجا شروع کنیم؟

همه چیز خلاصه باید از یک جایی آغاز شود. نوشتن هزاران هزار پروپوزال، ایده و طرح اهمیتی ندارد. اگر عزمی نباشد. اتفاقی نیافتد. چه فایده‌ای دارد؟ مثلا تعدادی از هنرمندان پیشنهاد دادند که “منی که صنعت سینمایم جهانی شده و اسکار گرفته، آمادگی ساخت ویدئو کلیپ داریم. بدون دریافت هزینه فقط امکاناتش را مهیا کنید، که از ایران ویدئو کلیپی رسمی بسازیم تا در نمایشگاه‌هایی که در آنها حضور پیدا می‌کنیم، پخش کنیم.” اما این طرح تصویب نشد! مهم اجرا کردن این طرح‌ها است. چقدر ایده‌های خوب داده شده و اجرایی نشده؟

بحث بازاریابی و گردشگری ایران را به عنوان یک متخصص چگونه ارزیابی می کنید؟

ما متاسفانه بخش آکادمیک (distention management) و(distention marketing)  نداریم. نیروی متخصص در این زمینه پرورش ندادیم. عزیزانی بودند که تزهای پایان‌نامه‌شان مرتبط بوده، اما هیچ توجهی به ایشان نشده است. ایران در بخش بازاریابی گردشگری در مقایسه با کشورهای دیگر واقعا حرفی برای گفتن ندارد. در زمینه بازاریابی، بیست سال پیش ما دفاتر بازاریابی در توکیو، رم و برخی دیگر کشورها، داشتیم که فعال بودند و بازاریابی می‌کردند اما همه‌شان منحل شدند. نمی‌خواهم مطلق صحبت کنم، اما عملا در مقیاس، دارایی ما صفر است. ما پیشینه بازاریابی نداریم. ما همچین چیزی نداریم. ما (personal branding) نداریم. یک بازاریاب نمی تواند دست خالی بازاریابی کند. من زیرساخت نیاز خواهم داشت، ویدئو کلیپ مناسب، پوستر مناسب، تولید محتوای مناسب، Networking مناسب، اینکه شبکه B2B تکمیل باشد. اعتماد و شناخت داخلی و بین‌المللی باشد. چیز پیچیده‌ای نیست. مهمترین چیزی که این اتصال را منفصل می‌کند، عدم خواست و اراده است. ما نمی‌دانیم چند درصد توریست فرهنگی سالانه می‌آید یا در سایر حوزه‌ها چند درصد توریست داریم. ما یک آمار سالانه، حتی ماهانه درست در این حوزه نداریم. سودمندترین نوع بازاریابی، این است که دیتا داشته باشید، تا بازار هدف را بشناسید، بدانید چه می‌خواهید؟ بدانید چه چیزی را، کجا تبلیغ کنید و چگونه جذبش کنید!

نماینده انگلیس به فرض دیتا دارد که چند درصد مردم چه فروشگاه‌هایی خرید می‌کنند؟ چه رنج سنی به چه فروشگاهی می‌رود و چه برنامه‌هایی را می‌بینند؟ چند درصد پرواز دارند؟ شما سایت هواپیمایی کشور را نگاه کنید، ببینید آمارش مربوط به چه تاریخی است؟ همه چیز اینجا امنیتی است. آمار درست و دقیق در کشور ما به سختی به دست می‌آید و در دسترس نیست. کشوری که سیستم اطلاعات و داده‌‌هایش همیشه به روز است. در حوزه بازاریابی مسلما بهتر عمل خواهد کرد. باز تاکید می‌کنم برنامه‌ریزی، چارت درست و اینکه برنامه دقیق سه ساله، پنج ساله داشته باشیم. جوری که با عوض شدن یک مدیر تمام سیستم کاری و برنامه پیشرفت و توسعه منحل نشود و همه چیز دوباره از صفر شروع نشود.

الگوهایی که می‌توانیم از بازار گردشگری تایلند برای ایران بگیریم را به طور خلاصه بیان کنید:

یکی بحث (tourism board) است و دیگری بحث تلفیق میراث فرهنگی و گردشگری است.  ما می‌توانیم، هر سال چند نوع هنر را پررنگ کرده و آنها را معرفی کنیم. مثلا در ایران می‌توانیم شعار سالانه در نظر بگیریم و پوستر‌سازی کنیم. ما می‌توانیم قسمت‌های مختلف کشور را درگیر کنیم. مثلا سال منبت کاری. همه کسانی که به نمایشگاه گردشگری ایران می‌آیند این شعار را پررنگ کنند. به عنوان مثال ما در تایلند از هنرهای نمایشی حتی بهره می‌بریم. مثلا خیمه‌شب‌بازی تایلندی. ما در ایران شاهنامه‌خوانی، تعزیه‌خوانی… را داریم، می‌توانیم از این الگوها استفاده کنیم.

بخش مهم دیگر، بخش آموزش و تجربه‌گرایی است. حلقه مفقودی در دوره کرونا آموزش است. کرونا یک فاجعه بود. اما از طرفی دیگر فرصتی طلایی بود برای صنعت گردشگری که بتوانیم در این فرصت زیر‌ساخت‌های آموزشی و اطلاعاتی خود را ارتقا دهیم. کار تعطیل است، اما آموزش را می‌توان ادامه داد. کشورهای دیگر درگیر برگزاری وبمینار هستند. در حال بالابردن سطح دانش و اطلاعات خود هستند. وزارت گردشگری ما و انجمن‌های ما خیلی کم به این بخش پرداختند. حالا که کار تعطیل است، چرا از این فرصت استفاده نشد؟ این آموزش در تمامی بخش‌ها می‌توانست صورت گیرد. ما فرصت سوزی کردیم. همه دغدغه این را دارند که پسا کرونا سهم ما از بازار جهانی چه خواهد بود؟ سئوال من این است که ما چه کردیم که توقع برداشت از این بازار را داریم؟ موضوعات بسیاری برای آموزش وجود داشته و دارد.

ایران چه زمانی می‌تواند مانند تایلند عمل کند؟ چه موانع و مشکلاتی را باید کنار بزنیم تا به آن حد برسد؟

عزم ملی و عزم دولتی اولین گام است و این نیازمند بکارگیری نیروی آگاه، تحصیل کرده این رشته (نیروی مجرب) است که منابع و منافع را بشناسد. من اگر منافع کارم را بدانم برای دستیابی به آن بیشتر تلاش خواهم کرد. اول باید بخواهیم من باز تاکید می‌کنم با خواستن همه چیز سهل‌تر خواهد شد. اگر بخواهیم، مسلما راه را باز می کنیم، برنامه‌ریزی خواهیم کرد، انجمن‌ها را قوی خواهیم کرد، بخش خصوصی و دولتی را قوی خواهیم کرد و… ما در تایلند سوپسیت بخش گردشگری نداریم. این سوپسیت نقدی نیست. ما سوپسیت را در بستر سازی می‌دهیم. دولت برای  آژانس‌هایش بستر سازی می‌کند. کمک هزینه شرکت در نمایشگاه‌ها را دولت پرداخت می‌کند. برای آژانس کنفرانس (B2B) برگزار می‌کند.

به نظر شما در حال حاضر با توجه به زمانی که در دوران کرونا از دست دادیم و برای جبران تمام کاستی‌ها چه باید کرد؟

بهترین کار،چیزی است که یاتا در حال تصویب آن است. “پاسپورت واکسن”؛ بحث ورود گردشگرانی که واکسن زدند. ما هیچ برنامه‌ای راجع به این داستان نداریم. بخش مطالبه واکسن مبحثی اجتماعی است، اما واقعیت این است که این بحث برای صنعت گردشگری بسیار حیاتی است. ما از اکتبر بازگشایی مرزهای هوایی تایلند را برای کسانی که واکسن زدند، داریم. در حال حاضر سهم ایران از بازار گردشگری صفر است. بزرگترین چالش بعد از کرونا، چالش اقتصادی است. بودجه‌ها تحلیل رفته. سبد هزینه‌ای خانواده تحلیل رفته، “می‌خواهم به سفر بروم اما آیا می‌توانم؟” ما باید به این داستان هم فکر کنیم. همچنین با توجه به تورم و از دست رفتن ارزش پول ملی، ما مقصدی ارزان شده‌ایم. برای استفاده از  این جریان باید ریسک بهداشتی را پایین بیاوریم. با تضمین بهداشت و سلامت ایران، مبلغ بیمه سفر به ایران را کاهش دهیم. جامعه هتل‌داری، رستوران‌ها، و سایر واحد‌ها و اصناف مرتبط با گردشگری گواهی‌نامه‌ای تعریف کنند، با نظارت وزارت بهداشت، که نشان تضمین کند تمامی پروتکل‌ها در روند کاری روزانه‌شان رعایت می‌شود.

پیشنهاد شما به رئیس‌جمهور و وزیر‌گردشگری بعدی و دولت بعدی برای بحث گردشگری ایران و همکاری گردشگری ایران و تایلند چیست؟

اجازه بدهید فقط معطوف به تایلند نشویم. من خواهش دارم آقای رئیس جمهور لطفا بخواهید! شاید کلمه کوچکی باشد. اما تا نخواهیم هیچ اتفاقی نخواهد افتاد. علمی به این جریان نگاه کنیم. وزیر جهانگردی بعدی را از میان دانش‌آموختگان این رشته انتخاب کنیم. کسی باشد که گردشگری را درک کند، قدر منابع انسانی تحصیل کرده و قدر منابعی‌که داریم را بداند و بتواند به نحو احسنت از آنها بهره‌مند شود. ما اگر سکان‌دار(کاپیتان) یک کشتی را به درستی و شایستگی انتخاب کنیم، می‌تواند کشتی را مدیریت کند، اما اگر ناکارآمد باشد و هر کسی حتی با تمام توان خود، اما بی هدف و انفرادی در این کشتی پارو بزند، رسیدن و نتیجه گرفتن فقط سخت‌تر خواهد شد. مدیریت و هم‌سو بودن خیلی مهم است. صنعت گردشگری می‌تواند از صنعت نفت و پتروشیمی هم پرمنفعت‌تر  باشد و  حتی درصد درگیری اشتغال‌زایی را بیشتر ‌کند.

کشور تایلند با این شرایط چه زمانی مرزهایش را به‌روی گردشگران باز می‌کند

دولت ماه گذشته یک برنامه سه فاز را برای ورود گردشگر از سراسر دنیا به تایلند تصویب کرد. یک اپریل، کم کردن قرنطینه و بحث واکسن مطرح شد. یک جولای تمپلیتی را آماده کرد که ورود برای گردشگران واکسینه شده در پوکت بدون قرنطینه باشد. تا یکم اکتبر شهرهای بیشتری را به این طرح اضافه می‌کند و در نهایت اگر تا ژانویه اتفاق دیگری نیافتد این طرح کامل و گسترده اجرا خواهد شد. مسلما کشورهایی که مردمشان واکسینه شده‌اند، زودتر می‌توانند موفق به سفر به تایلند شود. مثلا کشورهایی که مردم در آنجا دو دوز واکسن را دریافت کرده‌اند، شانس بیشتری برای سفر خواهند داشت تا بازاری مثل ایران که حالا ببینیم کی واکسیناسیون انجام می‌شود و چه درصدی از واکسیناسیون انجام می‌شود! چون عملا اولویت واکسیناسیون در ایران، سالمندان و بیماران است، که این عزیزان هدف بازاری سفر نیستند. تا ببینیم ایران چه پروسه‌ای را طی می‌کند و چه می‌شود.

اگر صحبتی در خصوص توسعه پایدار گردشگری دارید، بفرمایید.

تنها یک آرزو دارم، اینکه یک روز در ایران گردشگری را به صورت صنعتی ملموس و پویا ببینیم که برنامه‌ریزی خیلی منجسمی دارد، کارگزاران و پشتیبانی قوی دارد و فعالان این عرصه می‌توانند ایده‌های خود را برای اعتلای گردشگری ایران، شناساندن ایران، در مامنی حمایتگر طرح کرده و آنها را اجرایی کنند.

بحثی که در پایان، مایلم به آن بپردازم. بحث قراردادهایی چون برجام است. فرض کنید اگر ما برجام را امضا کنیم و سیلی از گردشگر داشته باشیم؛ من آن را رونق گردشگری نمی‌بینم. چون براساس گردشگری پایدار بنا نشده است. برخی اوقات این سیل می‌تواند حتی خرابی به بار بیاورد. اگر پشت سدی، تقاضای انباشته‌ای باشد و سد برداشته شود، همانقدر که می‌تواند مفید باشد ویرانگر هم خواهد بود. ما نباید گردشگری کشور را بر اساس اتفاقات بنا کنیم. شکستی که بخش گردشگری اوایل برجام داشت با شکست دومی که بعد از خروج امریکا از برجام داشت، قابل قیاس نبود. شکست دوم به مراتب سخت تر بود. وقتی سیلی از تقاضا وجود دارد، زیرساخت‌ها گسترش پیدا می‌کند، هزینه می‌شود؛ اما بعد ناگهان خالی از مشتری شدن بازار، سقوط را سخت‌تر می‌کند. ما نیاز به برنامه‌ریزی داریم. چرا می‌گویم سیل تقاضا می‌تواند مخرب باشد؟ فرض کنیم 40 میلیون گردشگر وارد ایران شوند. ما چه امکاناتی برای آنها داریم؟ این خودش می‌تواند چهره‌ی بدی از ایران به عنوان مقصد گردشگری بسازد. ما باید برای سیل ورود گردشگر آماده باشیم. برنامه داشته باشیم. برای همین نامش رونق نیست. برنامه‌ریزی کوتاه مدت و بلند مدت می‌تواند ما را به گردشگری پایدار برساند. اینکه تحقیق کنیم چه امکاناتی داریم چه از لحاظ فرهنگی، زیرساختی و … تنها در آن هنگام است که می‌توانیم به  گردشگری پایدار امید داشته باشیم.

 

اینستاگرام ماهنامه

 

 

 

 

 

 

 

مدیریت به سبک تایلندی

مدیریت به سبک تایلندی

مدیریت به سبک تایلندی

مدیریت به سبک تایلندی

مدیریت به سبک تایلندی

مدیریت به سبک تایلندی

مدیریت به سبک تایلندی

مدیریت به سبک تایلندی

مدیریت به سبک تایلندی

مدیریت به سبک تایلندی

مدیریت به سبک تایلندی

مدیریت به سبک تایلندی

مدیریت به سبک تایلندی

مدیریت به سبک تایلندی

مدیریت به سبک تایلندی

مدیریت به سبک تایلندی

مدیریت به سبک تایلندی

مدیریت به سبک تایلندی

مدیریت به سبک تایلندی

مدیریت به سبک تایلندی

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.